تو عاشق نبودی به قلم سمیه هرمزی
پارت پنجاه و سوم :
معطل نمی کنم و از اتاق بیرون و یکراست به دستشویی می رم.عینکم رو بر می دارم و پشت هم آب می پاشم به صورتم.دست به لبه ی روشویی می گیرم و چند بار محکم نفسم رو بیرون می دم.من طاقت ندارم ببینمش.تازه تازه داشت حالم خوب می شد.تازه چند وقتیه دلم داره دوباره گرم میشه به زندگی.چند وقتیه حس میکنم منم حق زندگی بهم داده شده.یه فرصت کوچیک.شایدمچیزی به پایانم نمونده نمی دونم.دوباره به دفتر صداقت بر
مطالعهی این پارت کمتر از ۱۱ دقیقه زمان میبرد.
این پارت ۱۲۹ روز پیش تقدیم شما شده است.
اگه از رمان خوشت اومده اونو لایک کن.
زهرا
10من عاشق این رمان شدم خسته نباشی نویسنده جونم عالی بی نظیر